آیا ایران از مذاکره با آمریکا امتناع کرده است؟
گویی جمهوری اسلامی ایران با نگاهی لجوجانه از هرگونه تعامل و گفتوگو با آمریکا طفره رفته است.

اخیرا «شیرین هانتر» عضو ایرانیالاصل شورای روابط خارجی آمریکا گفتوگویی انجام داده که ماحصل آن تکرار روایت آمریکایی در مورد برنامه هستهای ایران و القای یکدنگی جمهوری اسلامی ایران در مساله مذاکره با آمریکاست.
چنین روایتی، بر یک مفروض کاملا نادرست و یک ارزیابی غیرواقع بنا نهاده شده است. مفروض نادرست این است که ایران دنبال بمب هستهای است. این پیشفرض از اساس نادرست است. بیش از سه دهه است که رژیم صهیونیستی مدعی تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی است. تکرار این دروغ موجب شکلگیری و القای «نظامیبودن» ماهیت برنامه هستهای ایران شده است.
این در حالی است که اولا ایران عضو انپیتی و موافقتنامههای پادمان است و برنامه هستهای ایران تحت شدیدترین مراقبتها و بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
ثانیا آمادگی دائمی ایران برای مذاکره جهت اعتمادبخشی و شفافسازی کامل نسبت به برنامه هستهای خود موید اطمینان ایران در مورد ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای کشورمان است. برجام، نمونه روشن این مدعاست.
ثالثا، بنا به محاسبات عقلی و منطقی، با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپولیتیک و سیاسی ایران در منطقه و جهان، تسلیحات کشتار جمعی از جمله سلاحهای هستهای تامینکننده منافع امنیتی ایران نبوده و بنابراین هیچ جایگاهی در دکترین دفاعی ایران نداشته و ندارد.
رابعا و احتمالا مهمتر از همه اینه، از منظر نگاه باورمند و اصولی جمهوری اسلامی ایران، سلاحهای کشتار جمعی به دلیل ماهیت تخریب و کشتار بدون متمایز و گسترده که از بینبرنده حرث و نسل است، از لحاظ شرعی حرام بوده و بنا به فتوای عالیترین مرجع مذهبی-سیاسی کشور ممنوع است.
شالوده دیگر صحبت های مطرح شده از سوی خانم شیرین هانتر، «ارزیابی غیرواقعبینانه» از رفتار سیاست خارجی ایران در رابطه با آمریکاست، گویی جمهوری اسلامی ایران با نگاهی لجوجانه از هرگونه تعامل و گفتوگو با آمریکا طفره رفته است! واضح است که این ارزیابی مغایر با همه واقعیتهای ۴۶ ساله گذشته است.
جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است که در عین پایبندی به اصول و مبنانی خود در پیشبرد منافع ملی ایران، با محاسبه دقیق سود و زیان مترتب بر هر گام و رفتاری، جهتگیریهای سیاست خارجی کشور را تدبیر میکند. در طول ۴۶ سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران مسیر مذاکره و تعامل با آمریکا را آزموده است.
جمهوری اسلامی ایران حداقل در سه مرتبه پس از انقلاب اسلامی به صورت جدی برای حل مسائلی که امکان حل آن از طریق گفتوگو وجود داشته است، با حسن نیت به صورت مستقیم با نمایندگان آمریکا در مذاکره حاضر شده است؛ بار اول اتفاقا در سالهای ابتدای انقلاب اسلامی و پس از تسخیر لانه جاسوسی و بهرغم عدم اجابت خواستههای مشروع ایران در مورد شاه، ایران برای حل موضوع در الجزایر با نمایندگان دولت آمریکا معاهده الجزایر را امضا کرد؛ این مذاکرات اتفاقا در دورهای انجام شد که شور انقلابی در ابران در اوج خود قرار داشت اما جمهوری اسلامی ایران با عقلانیت و معطوف به مصالح ملت ایران، با طرف آمریکایی به گفتوگو نشست. حاصل آن گفتوگوها، معاهدهای بود که ایران همه تعهدات خود را بر اساس آن انجام داد و در مقابل طرف آمریکایی، اتفاقا در انجام تعهدات خود ناتوان ماند.
در کنفرانس بن و در موضوع افغانستان دومین مذاکرات جدی بین ایران و ایالات متحده با حسننیت ایران رقم خورد؛ مذاکراتی که کمک غیر قابل تردیدی به فرایند دولتسازی در افغانستان کرد. با این وجود پیامد این مذاکرات و همراهی، این نیز مانند گفتوگوهای معاهده الجزایر به اقدام غیرسازنده و غیرمنطقی دولت وقت آمریکا منتهی شد و رئیسجمهور این کشور، ایران را به عنوان بخشی از محور شرارت ادعایی خود معرفی کرد و همه آن همکاریهای ایران در مذاکرات را نادیده گرفت.
در سومین و جدیترین مذاکرات مستقیم بین آمریکا و ایران در گفتوگوهای منتهی به برجام، مذاکرهکنندگان ایرانی روبهروی نمایندگان آمریکا نشستند و به صورت مستقیم با طرف آمریکایی مذاکره کردند.
در عین حال حتی در زمان اجرای برجام، «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام کرد که تحریمهای این کشور در حوزههای غیر هستهای همچنان ادامه دارد. همچنین کارشکنیهایی که از طرف آمریکایی در زمان کوتاه اجرای برجام رخ مینمود، موجب نامهنگاریهای فراوان اعتراضآمیز دولت ایران در قالب کمیسیون برجام شد. خوشبختانه اسناد در این حوزه به راحتی قابل دسترس است و میتوان با مراجعه، صحت تلاشهای ایران در این زمینه را تایید کرد.
حتی در سالهای اول دوره نخست ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» و تا زمانیکه این کشور، عضوی از برجام بود، جمهوری اسلامی ایران در قالب کمیسیون برجام به صورت مستقیم با نمایندگان آمریکا گفتوگو میکرد و اتفاقا باز این ترامپ بود که با خروج از برجام و به دنبال آن خروج از کمیسیون برجام، زمینه گفتوگو و مذاکرات طرفین را از بین برد و فضای جدیدی را خلق کرد که امکان هر نوع گفتوگویی را از میان برداشت.
در دوره ریاست جمهوری «جو بایدن»، اگر این کشور به برجام باز میگشت، زمینه گفتوگوهای مستقیم همچون سابق ادامه مییافت، اما دولت بایدن نیز با عدم آمادگی برای بازگشت به برجام، این فرصت را از دست داد. با این حال باز هم جمهوری اسلامی ایران گفتوگوهای غیر مستقیم خود با آمریکا را با استفاده از فرمت مذاکرات غیرمستقیم مسقط ادامه داد؛ مذاکراتی که تا شهریور امثال و در خلال جلسات سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل هم ادامه یافت و این طرف آمریکایی بود که در آن برهه اعلام کرد که دیگر آمادگی ادامه مذاکرات در قالب آن فرمت را ندارد.
در حال حاضر رئیسجمهور کنونی آمریکا اما به صراحت میگوید یا با بمباران یا با توافق تاسیسات هستهای ایران را نابود خواهد کرد؛ موضوعی که هر چه هست دیگر نامش مذاکره نیست که ایران به آن فکر کند!
این رویکرد دولت آمریکا در حال حاضر لزوما به بستهشدن راههای گفتوگو ختم شده است؛ جمهوری اسلامی ایران در هر زمانی که گفتوگویی را عاقلانه و شرافتمندانه بداند، با محاسبه منافع مردم و مصالح کشور از ورود به آن ابایی ندارد.
اما روایتی که آمریکاییها میسازند و بر آن تاکید دارند، امتناع ایران از مذاکره برای حصول توافق بین تهران و واشنگتن است؛ روایت مخدوشی که اتفاقا تعمدا به صورت ناقص هم بیان میشود، چراکه مذاکره برای مذاکره بیمعناست. در روایت طرف آمریکا، نتیجه چند دور گفتوگوهای ایران و آمریکا تعمدا حذف می شود.
سوال این است که حاصل مذاکرات ایران با آمریکا، منتهی به معاهده الجزایر، کنفرانس بن و برجام، به کجا رسید؟ آمریکاییها در کدام یک از این سه نمونه به تعهدات خود عمل کردند؟
منبع: ایسنا
نظر شما